Sunday, October 24, 2021

32

1- سیزیف از طرف خدایان محکوم است که تا ابد سنگی را به بالای کوه ببرد. وقتی سنگ به بالا می‌رسد، از آنجا پایین می‌غلتد و او باید دوباره آن را بالا ببرد. این دور تسلسل باطل تا ابد ادامه پیدا می‌کند.

2- چندتا کار را با تکرار بی اندازه ام خوب بلد شدم . مرتب چیدن خریدهای مامان توی کابینت بالای گاز؛ خط صاف درآوردن پشت موهای بابا با ماشین تراش؛  بحث راه انداختن بیهوده، پختن ته چین، گوگل کردن همه چیز، و ویران کردن. خاصه روابطم.  تازگی هم فهمیده ام در زندگی روتین بی نظیرم. این آخری ترس تراژیک همیشگی ام بوده. گاهی گریزهای پرخطری از آن استاتیک دلهره آورتجربه کردم ، در جستجوی رهایی. حالا اما کمی دورتر ایستاده ام و خودم را میبینم که توی این چرخه به ظاهر بورینگ چقدر آزادم. اصلا معنی آزادی باید زیر همین مواجهه صادقانه با بطالت خوابیده باشد. در ایستایی و رویارویی و پذیرش عادت ها. مثلا همین خراب کردن.  پی برده ام چرا جایی که خراب نمیکنم و همه چیز درست است احساس خفگی میکنم. فهمیدن دو بال به آدم میدهد که باهاش برود به آشیانه اش. گیرم آن خلد برین به لحاظ فرمی، آواری از یک آشیانه باشد. ولی در معنی، جان پناه هم هست.

3-  در نوت گوشی به تاریخ مارچ 2017 این جمله از زن در ریگ روان را نگه داشته بودم:" ناگهان اندوهی به رنگ سپیده دم در دلش جوشید. چه بسا زخم های هم را بلیسند. اما تا ابد میلیسند و زخم ها هرگز شفا نمی یابند و سرانجام زبان ها فرسوده میشوند."


1 comment:

  1. It is one thing to destroy out of sheer insanity or simply boredom. But to destroy something only to prevent someone else from demolishing it first is a completely different beast. The former may be called freedom, the latter is called fear. And fear has its roots in wisdom

    "Above all, don't lie to yourself. The man who lies to himself and listens to his own lie comes to a point that he cannot distinguish the truth within him, or around him, and so loses all respect for himself and for others..."

    ReplyDelete

33

 دورمو آدمهای از متوسط جامعه جسورتر و مصممتر و کلا حسابی تر گرفتند. معلوم نیست چطور این قدرمهندسی شده این حلقه شکل گرفته. دلم میخواد آنها بی...